بی تدبیری ناامیدی می آورد


پیروزی دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 ، موجی از جشن و شادی و امید در سراسر کشور ایجاد کرد. مردمی که زیر بار مشکلات اقتصادی کمرشان خمیده بود، آنان که در محیط های علمی و دانشگاهی جو امنیتی را تجربه کرده بودند، کارمندانی که مدیریت های سرگذری را تجربه کرده و مدیران با تجربه و کاردان را خانه نشین می دیدند همه و همه به این دولت امید بسته و چشم به آن کلید تدبیر دوخته بودند.آنان که از سیاست های عوام فریبانه به ستوه آمده بودند.

  

روستائیان و عشایری که طرح هدفمندی و به تبع آن گرانی خسته شده بودند و در یک کلام همه انتظار داشتند تا : علم و تجربه، برنامه ریزی و تدبیر، عقلانیت و مشورت با آگاهان جای مصوبات و تصمیمات خلق الساعه، اقتصاد نابسامان، روابط بین المللی مشکل دار و سوءمدیریت ها را بگیرد. اما افسوس که با گذشت نزدیک به یکسال از عمر دولتی که نور امید در دل ها تابانده بود اکنون می توان سایه یأس و سرخوردگی را بر جامعه به خوبی مشاهده کرد. گرچه می دانیم و می دانید جبران خساراتی که در دوران دولت قبل بر این ملک و سرزمین وارد شد نیاز به زمانی طولانی دارد ولی نوع اقدامات انجام گرفته در این مدت، چنین نتیجه ای را نوید نمی دهد.

 

تغییرات محدود به خیابان پاستور تهران شده و در گوشه و کنار این مملکت بسیاری از نیروها و مدیران قبل با همان تفکرات گذشته که اکنون کارشکنی و تبلیغ علیه دولت نیز چاشنی آن شده بر سرکارند! سبد کالا به بدترین شکل ممکن توزیع می گردد، طرح هدفمندی با همان سبک و سیاق دنبال می شود، قیمت انرژی با شیب تند افزایش می یابد، سفرهای استانی به همان شیوه قبل ادامه پیدا می کند. دانشگاه ها و مراکر فرهنگی محل تاخت و تاز مخالفان و منتقدان دولت شده، نیروهای خودسر در داخل شهرها جولان می دهند و نمایندگان عالی دولت تدبیر و امید در استان ها و شهرستان ها از تأمین امنیت سخنرانی ها عاجزند! وزرای محترم و مدیران عالی در استان ها، در برابر فشارها و جوسازی های برخی نمایندگان مجلس که اکنون در سایه نجابت دولت، تعیین مدیران دستگاه های مختلف اجرایی را حق مسلم خود می دانند دچار انفعال شده و از برنامه ریزی های زیرکانه گروهی از دولتمردان سابق برای ادامه تسلط بر منابع ثروت و قدرت ، غافلند!

بی شک بزرگترین پشتوانه ی این دولت حضور پرنشاط مردم در صحنه است و چنانچه برای این بی تدبیری ها تدبیری اندیشیده نشود دیگر امیدی باقی نخواهد ماند.

مطالب فوق(با اندکی تغییر) برگرفته از وبلاگ نوبهار بردسکن محمد قلی پور ، مورخ 18/2/93 و به آدرس http://nobaharbardaskan.blogfa.com می باشد .

نظر وبلاگ در خصوص مطالب فوق(وبلاگ حاضر تابع قوانین رسمی کشور و معتقد به رعایت اخلاق حرفه ای بوده و قصد توهین یا هجمه بر هیچ فرد ، گروه و یا سازمانی را نداشته و حق سازمان بهزیستی و هر ذی نفع حقیقی و حقوقی دیگری برای ارسال جوابیه و ارایه هرگونه توضیح مستند با در نظر گیری قوانین و رعایت اصول اخلاقی محفوظ است . انتخاب و تشریح اخبار خاص نیز در راستای اصلاح انحرافات ، کج روی ها، کاستی های احتمالی و موارد همانند صورت پذیرفته و توسعه و تقویت حوزه بهزیستی و خدمات رسانی و خدمات گیری حرفه ای ، مد نظر دست اندرکاران وبلاگ می باشد ):  

آقای دکتر ربیعی ، وزیر محترم تعاون ، کار و رفاه اجتماعی آیا فکر نمی کنید که بخشی از انتقادات مطرح شده در متن فوق به وزارت تحت امر شما و عملکرد شخص شما مربوط باشد؟

نکته جالب توجه دیگر در متن فوق عبارت مقابل است : وزرای محترم و مدیران عالی در استان ها، در برابر فشارها و جوسازی های برخی نمایندگان مجلس که اکنون در سایه نجابت دولت، تعیین مدیران دستگاه های مختلف اجرایی را حق مسلم خود می دانند دچار انفعال شده و از برنامه ریزی های زیرکانه گروهی از دولتمردان سابق برای ادامه تسلط بر منابع ثروت و قدرت ، غافلند!

سوال این است که آیا وظیفه نماینده مجلس، دخالت در انتصابات و حمایت های افراطی و تفریطی از برخی مدیران معلوم الحال است؟؟؟

یا علی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد