حاجی فیروز

کودکی به پدرش گفت: راستی بابا دیشب سر چهارراه،حاجی فیروز رو دیدم؛ بیچاره چی اداهایی از خودش در می آورد تا مردم بهش پول بدن! ولی پدر ، من ازش خیلی خوشم اومد، نه به خاطر اینکه ادا درمی آورد و میرقصید،نه! به خاطر اینکه چشماش خیلی شبیه تو بود...




  

چشماش خیلی شبیه تو بود...

مطالب فوق برگرفته از وبلاگ ایران کلاس می باشد. آدرس وبلاگ اخذ اطلاعات:  http://iranclass.blogfa.com  

نظر وبلاگ در خصوص مطالب فوق(وبلاگ حاضر تابع قوانین رسمی کشور و معتقد به رعایت اخلاق حرفه ای بوده و قصد توهین یا هجمه بر هیچ فرد ، گروه و یا سازمانی را نداشته و حق سازمان بهزیستی و هر ذی نفع حقیقی و حقوقی دیگری برای ارسال جوابیه و ارایه هرگونه توضیح مستند با در نظر گیری قوانین و رعایت اصول اخلاقی محفوظ است . انتخاب و تشریح اخبار خاص نیز در راستای اصلاح انحرافات ، کج روی ها، کاستی های احتمالی و موارد همانند صورت پذیرفته و توسعه و تقویت حوزه بهزیستی و خدمات رسانی و خدمات گیری حرفه ای ، مد نظر دست اندرکاران وبلاگ می باشد ):  

عید نوروز هم آمد و رفت . راستی چقدر به وظایف دینی و شرعی، قانونی و کارشناسی ، مدیریتی ، اخلاقی و انسانی ، شهروندی و ..... ، خود عمل کرده ایم؟ یا علی

نظرات 3 + ارسال نظر
غلامی یکشنبه 4 خرداد 1393 ساعت 14:03

برخی افراد گاه جاهلانه و بعضا عامدانه با ترکیب و پیوند یک «اسطوره شناسی غلط» و «غرایض دون مادی»، این نماد ملی را از کارکرد خود دور ساخته و شمایلی متفاوت از شان و منزلتی این پدیده کهنه ناپذیر فرهنگی ایران ارائه می دهند.نتیجه این رفتار، حاجی فیروز پیشقراول بهار و بخشنده شادی را به شخصیتی خیابانی که برای سیاه کردن مردم، صورت سیاه کرده و جامه قرمز پوشیده، تبدیل کرده است

حسن چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 17:37

ده مرد فقیر می توانند به راحتی زیر یک لحاف بخوابند، در حالیکه دو پادشاه دریک کشور جای نمی گیرند

سعید چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 ساعت 17:37

متاسفانه داشتن پول و ثروت ، از متغیر هایی است که به شدت بر قضاوت دیگران اثر می گذارد.فقر ارزش نیست ولی افرادی که به خاطر شرایط اجتماعی و اقتصادی ، فقر را تجربه می کنند شایسته بی حرمتی نیستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد