ریاست سازمان بهزیستی هیچ‌گاه به یک مددکار نرسید


سیدحسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران ایران

از نظر شما وضعیت  آسیب های اجتماعی ایران در چه شرایطی قرار دارد؟

از لحاظ آسیب های اجتماعی در شرایط خوبی قرار نداریم. طبق اعلام مسئولان قضایی،آمار پرونده‌های قضایی و ورودی های زندان ها، درحال افزایش بوده و نزدیک به 600هزار نفر ورودی زندان داریم(به ازای هر 100هزار نفر جمعیت حدود 800 نفر ورودی زندان)و تعداد زندانیان تقریبا سه برابر ظرفیت کل زندان‌هاست.

 

 

در حوزه ازدواج و طلاق، با افزایش سن ازدواج و بالا رفتن تعداد مجردان،کاهش ازدواج و افزایش آمار طلاق مواجه هستیم(طبق آمار جمعیتی بالغ بر 11میلیون نفر در سن ازدواج هستند). طبق آمار 1390 بیش از دومیلیون و 550هزار زن سرپرست خانوار داریم. همین آمار در سال 85، بیش از یک میلیون و 600هزارنفر بوده و در سال 1375 حدود یک میلیون و 200هزار نفر بود. بنابراین افزایش آمار طلاق نشان‌دهنده این است که با افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار هم مواجهیم. درحوزه کودکان نیز باید گفت که در مراکز نگهداری عمدتا کودکان متعلق به خانواده‌های بدسرپرست یعنی کودکانی که والدین صلاحیت سرپرستی آنها را ندارند، حضور دارند که در حال افزایش می باشند. افزایش قتل، خصوصا قتل های خانوادگی بعنوان نوعی آسیب اجتماعی ، نگران کننده است. طبق اعلام پلیس آگاهی ناجا در سال 91، قتل خانوادگی 31 درصد ،در سال 90 این آمار 30 درصد بوده است(در سال 91 ، 20 درصد مقتولین زنان بوده‌اند). در حوزه سالمندی به‌دلیل کاهش نرخ باروری، بالا رفتن امید به زندگی سالم، جمعیت سالمندی به سمت افزایش درحال حرکت است و اگر تدبیر نکنیم سالمندی بحران آینده جامعه ما خواهد بود. بحث فضای مجازی بحث مهم دیگر است. تاثیر حوزه مجازی در بخش اجتماعی به اندازه‌ای است که کسی نمی‌تواند منکر این موضوع شود. در حوزه معلولیت می‌گویند 10درصد مردم هر جامعه دچار یک نوع معلولیت هستند و طبیعتا یک بخش معلولیت جسمی و بخش دیگرش اجتماعی است. برخی از جرائم هستند که در گذشته هیچ نامی از آنها برده نمی‌شد اما اخیرا به‌دلیل آشکار شدن بعد اجتماعی آنها مسئولان نسبت به هشدار درباره تبعات آنها پرداخته اند، مثلا شیوع مصرف الکل. نتایج بررسی ها نشان می دهند که ساختار خانواده در ایران تغییر کرده و سلامت آن در خطر است. در حوزه آسیب ها با کاهش سن افراد و تنوع‌پذیری مواجهیم .وقتی همه این مولفه‌ها کنار همدیگر قرار می‌گیرند، می‌بینیم وضعیت اجتماعی خوبی نداریم.

درمورد بحث اعتیاد زنان و جوانان که در جامعه رو به افزایش است چه نظری دارید؟

در بحث اعتیاد، با وجود مشکل بودن شناسایی معتادان خصوصا معتادان صنعتی ، حدود 16-15 سال است که می‌گوییم تنها 2 میلیون معتاد داریم. گرایش به موادمخدر صنعتی خصوصا در بین جوانان و نوجوانان افزایش یافته و سن اعتیاد در حال کاهش یافتن است.با وجود آنکه هنوز عمده مصرف‌کنندگان موادمخدر مردان هستند ولی دغدغه درمورد افزایش تعداد زنان معتاد نیز وجود دارد. لذا در حوزه جرائم و آسیب‌ها به سمتی می‌رویم که باید نگاه ویژه‌تری نسبت به زنان داشته باشیم.

گفتید باید به مسائل زنان به‌صورت ویژه نگاه کرد. این درحالی است که برخی زنان در کشور ما از سوی مسئولان «زنان ویژه» نام گرفته‌اند اما هنوز هیچ‌کس نمی‌داند یا نمی‌خواهد بگوید که برای بهبود وضعیت از این زنان چگونه باید از آنها حمایت کرد. این مساله پیش از انقلاب هم وجود داشت، آیا این زنان به‌عنوان زنان ویژه در مراکز بازپروری نگهداری می‌شده‌اند یا تحت پوشش زنان معتاد و متکدی بودند؟ همچنین سازمان‌ها و وزارتخانه‌هایی که در زمینه زنان آسیب‌دیده دخیل هستند را نام ببرید؟

در حوزه زنان فردی که دچار مشکل می‌شود، چند سازمان به نام‌های بهزیستی، نیروی انتظامی، دادگستری، درمرحله شناسایی و ارائه خدمات مسئول هستند و بعد برای کارآموزی و سوادآموزی‌شان سازمان فنی و حرفه‌ای، آموزش و پرورش و نهضت سوادآموزی دخیل هستند و در بخش جسمی مسئولیت برعهده وزارت بهداشت است. بعد از انقلاب مراکز بازپروری برای زنان ویژه داشته‌ایم. چهار مرکز در تهران و یک مرکز در مشهد است. در آن مراکز تحت عنوان «زنان ویژه» نگهداری می‌شده‌اند(من واژه «زنان ویژه» را قبول ندارم چراکه یک کلمه مثبت را برای یک کار منفی به‌کار برده‌ایم. از سال 78 تلاش شد این اصطلاح را از ادبیات اداری حذف نموده و به جایش «زن آسیب‌دیده اجتماعی» بکار رود). این گروه از زنان به دو دسته روسپی (دنبال کسب درآمد) و زنان اغفال شده‌(دارای تمایل برگشت) تقسیم می شوند. در آئین‌نامه کارآموزی و بازپروری اجتماعی، مشخص شده سازمان بهزیستی مسئولیت این گروه از افراد را باید برعهده داشته باشد و به همین دلیل از زمان تشکیل سازمان بهزیستی مراکز بازپروری زنان وجود داشته است. اما از سال 78، مرکز بازپروری شفق تعطیل شد ولی در استان‌هایی که آمار بالاتری داشتند، مراکزی با ظرفیت حداکثر 30 نفر در استان‌ها راه‌اندازی شد که هیچ‌گونه تابلویی نداشت. برنامه‌هایشان به‌تدریج تغییر کرد و اکنون 3، 4 مرکز در کشور برای این زنان وجود دارد که این افراد یا از طریق مراجع قضایی یا به‌صورت خودمعرف به آنجا رفته و از خدمات روانشناختی و مددکاری اجتماعی بهره می‌گیرند و هر حمایتی که برای بازگشت به جامعه نیاز داشته باشند، توسط سازمان بهزیستی انجام می‌شود. اما باید بپذیریم بازگشت این افراد به جامعه سه مشکل دارد؛ اول اینکه خودشان باور ندارند که می‌توانند برگردند و زندگی سالم داشته باشند. دوم اینکه گاه خانواده باورش نمی‌کند و این پذیرش را انجام نمی‌دهد و در آخر جامعه است که پذیرای آنها نیست؛ یا نگاه سوءاستفاده به این افراد دارند یا طرددشان می‌کنند. این گروه از زنان، معلول عوامل دیگر هستند. ممکن است شخص در خانواده نابسامان بوده یا درگیر مسائل اعتیاد بوده است، بنابراین از خانه فرار می‌کند؛ اکثر کسانی که در این بخش هستند، نیاز مالی دارند.

در مورد جمع‌کردن بی‌خانمان‌ها که شهرداری تهران طی گزارشی اعلام کرد، در تیرماه به این کار اقدام کرده است چه نظری دارید؟آیا تنها جمع‌آوری این افراد از سطح خیابان کافی است؟ و به زندان فرستادن افراد متکدی موجب نمی‌شود که زندان کارکرد سالم‌سازی افراد را از دست بدهد؟

طبق مصوبه شورای‌عالی اداری که سال 78 داشته‌ایم، تقریبا 11 سازمان در این بخش دخیل هستند. وزارت کشور، استانداری، شهرداری، فنی حرفه‌ای، تامین اجتماعی، وزارت بهداشت، بهزیستی، سازمان مددکاری، کمیته امداد، سازمان زندان‌هاو دادگستری در این بخش مسئولیت دارند. شناسایی این افراد با نیروی انتظامی و شهرداری است. مرکز نگهداری اولیه این افراد با شهرداری است و بعد از شناسایی غربالگری می‌شوند، عده‌ای تحت پوشش بهزیستی و عده‌ای تحت پوشش کمیته امداد قرار می‌گیرند و اگر مجرم باشند به زندان می‌روند. طبق قانون 712 و 713 قانون مجازات اسلامی تکدی‌گری جرم محسوب می‌شود و کسانی که افراد صغیر را به تکدی‌گری مجبور می‌کنند، مجرم هستند. وقتی مرتکب جرم می‌شوند، قاضی حکم صادر می‌کند. وقتی به قضیه بی‌خانمان‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم هیچ آدم توانمندی بی‌خانمان نیست البته متکدی حرفه‌ای هم داریم که درآمد دارد اما معتاد خیابانی که بی‌خانمان می‌شود، طبعا شرایط زندگی خوبی در محیط خانواده نداشته است که بی‌خانمان شده و اگر بارها زندانش ببرند چون جایی ندارد باز به خیابان پناه می‌آورد. این قبیل موضوعات، پیچیدگی مسائل اجتماعی را نشان می‌دهد که نگاه سهل‌انگارانه به این موضوعات پیچیده خطرناک است.

به‌نظر شما دلیل بالا رفتن سن ازدواج در سال‌های اخیر چیست و چرا جوانان اعلام می‌کنند که رغبتی برای ازدواج یا فرزندآوری ندارند؟

بحث افزایش جمعیت در شورای‌عالی انقلاب عالی فرهنگی مصوبه داشته و هم تاکیدات مقام معظم رهبری که باعث شد در مجلس این قضیه را پیگیری کنند. کاهش رغبت جوانان به ازدواج یا فرزندآوری دلایل مختلف دارد که همه‌اش اقتصادی نبوده و نوع سیاست‌هایی که تدوین می‌شود نیز، سیاست‌های افزایش جمعیت نیست. باید دید با این سیاست‌ها و مثلا با دادن تنها یک سکه یا 9 ماه مرخصی زایمان زنان و دو هفته مرخصی به مردان، چه کسی حاضر است بچه‌دار شود؟! ما یک دوران پنجره جمعیتی را داریم که تمام دنیا در دوران پنجره جمعیتی (جمعیت فعال) روی این بخش سرمایه‌گذاری می‌کنند. پویایی اجتماعی، اقتصادی خود به خود علاقه به ازدواج و فرزندآوری هم به‌وجود می‌آورد اما ما نسبت به این پنجره جمعیتی غفلت می‌کنیم. پنجره جمعیتی همیشه عاملی برای جهش اقتصادی و جهش پیشرفت کشور است. چون بیشترین جمعیت فعال را دراین مقطع زمانی داریم. ایران حتی در 20، 30 سال آینده مشکل کاهش جمعیت نخواهد داشت، اما بعد از این دوره جمعیت فعال خود را از دست خواهد داد. جوان فعلی ما با وجود اینکه خانه، شغل و ماشین هم دارد اما چون احساس عدم‌امنیت دارد و امید به آینده در وجودش نیست، خودش را درگیر ازدواج نمی‌کند.

دلیل افزایش قتل‌های ناموسی به‌دلیل عدم تعهد زن یا مرد، وجود طلاق‌های خاموش یا ازدواج پسران با دختران سن بالا چه می‌تواند باشد؟ آیا دلیل تمام این مسائل اقتصادی است؟

دلیل این تغییرات تماما اقتصادی نبوده و ما از حوزه اجتماعی غفلت کرده‌ایم و درجهت تقویت هویت فرهنگی و اخلاق اجتماعی به طور کامل کار نکرده‌ایم. حتی پیامبر اکرم(ص) می‌گویند: «من برای تکمیل اخلاق اجتماعی آمده‌ام.»

مورد بعدی که درباره‌اش سوال وجود دارد، شرایط سالمندان در جامعه است که به‌صورت گسترده در سطح شهر می‌بینیم که بعضا سالمندان بی‌خانمان وجود دارند، چه تصمیمی درمورد شرایط این قشر وجود دارد؟

برای تحلیل این قضیه باید چند مولفه را درکنار هم بگذاریم. ساختار خانواده تغییر کرده ، نظام تامین‌اجتماعی قوی نداریم. بعضا سالمندان مانند گذشته جایگاهی در ساختار خانواده ندارند. البته بررسی حوزه سالمندی نشان از موفقیت حوزه بهداشت دارد، اما تعداد افراد پیر بانشاط ما چقدر است؟ ما پیر بانشاط نیاز داریم و اینکه ارتباط بین نسل‌ها برقرار شود. ما باید برای ساختن انسان هزینه کنیم. به همین دلیل سلامت اجتماعی نه سر فصل بودجه، نه قانون برنامه ماست و تا به‌حال در ایران یک بار هم سلامت اجتماعی سنجش نشده است. سلامت اجتماعی است که انسان سالم را به جامعه تحویل می‌دهد. ما باید در حوزه اجتماعی به سمتی برویم که هوشمند و واقع‌بین باشیم، رویکرد اجتماعی را تقویت کنیم، مدافع حقوق اجتماعی مردم باشیم، آینده‌نگر باشیم و رویکرد سلامت‌نگری را با اولویت سلامت اجتماعی در جامعه جا بیندازیم وگرنه مساله‌ای که جامعه ما را تهدید می‌کند، مسائل اجتماعی فرهنگی است که جامعه ما را از داخل تهی می‌کند.

درباره مدیریت نشاط صحبت می‌کنید و آیا شادی‌های بعد از فوتبال منطقی بود؟

ما باید به سمتی برویم که دغدغه‌مان ساختن جامعه باشد. لازمه ساختن جامعه، دادن فضا به نخبگان است تا حرف کارشناسی بزنند. باید واقعیت را بگوییم.چرا برنامه نود اجتماعی نمی‌گذاریم که از پایه، کارشناسان تحلیل و نقد کنند نه اینکه توجیه‌گر وضع موجود باشند. اهمیت مسائل اجتماعی ما بسیار زیاد است. نشاط اجتماعی فقط خنده نیست. شایسته‌سالاری باعث نشاط می‌شود. وقتی احساس می‌کنم حقوقم رعایت می‌شود، احساس نشاط می‌کنم. مردم برای شادی نباید منتظر دولت باشند و از سویی دیگر سیاست‌گذاری‌ها بر مساله نشاط عمومی تاثیرگذار است. ما در تاریخ کشورمان جشن‌های قومی زیادی داریم. مانند جشن خرمن، جشن شکوفه اما برخی مسئولان به‌جای کمک به برگزاری جشن‌ها بعضا سنگ‌اندازی می‌کنند. دو واقعه اخیر(انتخابات و برد فوتبال) نشان داد مردم به شادی نیاز دارند. جوانان برای تخلیه انرژی به شادی نیاز دارند اما این اتفاق کمتر درجامعه می‌افتد.

این موضوع، وجود چه خلأهایی را در جامعه نشان داده و چه پیامدهایی دارد؟

متاسفانه پیوست تاثیرپذیری حوزه اجتماعی از تصمیم‌گیری سایر حوزه‌ها مورد غفلت قرار می‌گیرد، به همین دلیل هیچ طرح و لایحه‌ای نداریم که پیوست اجتماعی- فرهنگی داشته باشد. بحث بعدی عموما در حوزه سیاست‌گذاری‌ها درجهت تقویت هویت فرهنگی، رویکرد ممیزی جریان داشته است. همیشه گفته‌ایم چه کاری نکنید، نه آنکه چه کاری بکنید. مثلا اگر دغدغه ناتوی فرهنگی و جنگ نرم را داریم، باید بدانیم جنس جنگ نرم فرهنگی است. از سویی دیگر برای نشاط اجتماعی در جامعه برنامه نداریم. یک بخش این موضوع به ممیزی فرهنگی برمی‌گردد، درحالی که اگر امروز شاهد هستیم که مصرف موادمخدر صنعتی افزایش پیدا می‌کند، اگر مصرف مشروبات افزایش یافته است، همه اینها یک پیام دارد؛ مردم به شادی بیشتری احتیاج دارند و همچنین رسانه‌ها با خواسته‌های مردم هماهنگ نیستند. ما امروز یک سازمانی که مدافع حقوق اجتماعی مردم باشد، نداریم. مجلس از هیچ وزیری راجع به مسائل اجتماعی سوال نمی‌پرسد. درنطق پیش از دستور نمایندگان مجلس هیچ نکته‌ای درباره مسائل اجتماعی نیست. کمیسیون اجتماعی مجلس در همه ادوار همیشه وقتی تمام کمیسیون‌ها پر می‌شد، تشکیل می شود. سازمان‌های اجتماعی موجود ، هم توجیه‌گر وضع موجود هستند و ما سازمان اجتماعی هوشمند که در حوزه سیاستگذاری توان اجرا داشته باشد، نداریم. به دلیل اینکه مسائل اجتماعی از برنامه‌های ما جلوترند، تنوع‌پذیر، سیال و پیچیده‌اند. لذا برای حل این پیچیدگی دیده‌بان‌هایی را نیاز داریم که این مسائل را خوب ببینند. سازمان اجتماعی باید چنان هوشمند باشد که دیده‌بانی و رصد مستمر داشته باشد. فردی که درگیر جرم و اعتیاد شده دیگر نمی‌تواند عامل توسعه شود، برای حل این مشکل مجبوریم کلانتری را افزایش دهیم و نیروی پلیس بیشتری به خدمت بگیریم و زندان را افزایش دهیم.

رویکرد غالب سیاسی، امنیتی با حوزه مسائل اجتماعی از جمله آسیب‌های اجتماعی است. از سویی دیگر نگاه تک‌بعدی یا اقتصادی-عمرانی به توسعه، باعث شده که از حوزه‌های اجتماعی غفلت شود. درحالی که حوزه‌های اجتماعی از طرح‌های اقتصادی و عمرانی و مسکن تاثیر می‌گیرند. اما آیا پیوست اجتماعی مسکن مهر و سهام عدالت در این بخش تدوین شده است؟

نتیجه اینکه وقتی سازمان اجتماعی قوی نداریم و برنامه درستی نیز دنباله گیری نمی شود، هیچ‌گاه دفاع خوبی از حوزه اجتماعی در مراجع تصمیم‌گیر و سیاست‌گذار صورت نمی‌گیرد. باید بپذیریم اگر دنبال مدیریت امور اجتماعی هستیم باید سرمایه اجتماعی را افزایش دهیم و لازمه این کار این است که آگاهی اجتماعی را افزایش داده و شفاف باشیم، سپس مشارکت اجتماعی را افزایش دهیم و اگر قرار است در این بخش تحولی صورت بگیرد، مطمئنا با مشارکت مردم و تشکل‌های غیردولتی است که می‌توانیم در مدیریت امور اجتماعی در کشور موفق شویم.ما کمتر خواسته‌ایم مسائل اجتماعی را به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی نگاه نموده و برای آن برنامه تدوین کنیم.

وظیفه صداوسیما در مقابله با این اتفاق و تضاد فرهنگی چیست؟

صداوسیما نگاه اجتماعی در تدوین برنامه‌ها داشته باشد. ما به‌عنوان انجمن مددکاران اجتماعی ایران، 2 بار از رئیس صداوسیما درخواست کرده‌ایم که نشستی داشته باشیم تا بگوییم مسائل و اتفاقات چیست و تاکنون موفق نشده‌ایم. درحالی که هیچ‌کس به اندازه ما اطلاعات کاملی از وضعیت اجتماعی در حوزه معلولان، سالمندان، جوانان و ...ندارد، چون مددکاران ما در همه جا حضور دارند و این اطلاعات فانتزی نیست بلکه به‌صورت عینی و تجربی اتفاق افتاده است.

عده‌ای می‌گویند نباید به این صورت به توصیف مسائل بپردازیم و در واقع اعلام این آمارها به‌نوعی سیاه‌نمایی است. نظر شما درمورد ارائه آمارها چیست؟

آمارها را باید به دو شکل ، یکی به مسئولان سیاست‌گذار(ارایه بشکل آمارهای تلخ ، چراکه لازمه برنامه‌ریزی و تحلیل وضع موجود ارایه آمار کامل و درست است)و بخش دیگر به مردم (با رویکرد حساس سازی منجر به افزایش مشارکت)ارایه داد.نوع ارایه آمار برای این دو گروه متفاوت است.

در راستای کمک به مردم از لحاظ اجتماعی، اورژانس‌های اجتماعی که خودتان موسس‌اش بودید، راه‌اندازی شد. میزان استقبال و مراجعه مردم به این اورژانس‌های اجتماعی چه میزان است؟

اورژانس اجتماعی یک تفکر است که در سال 78 راه‌اندازی شد و به 14 سالگی رسیده است. چرا برای هر موضوعی باید اول برویم کلانتری بعد دادگاه و سپس مددکاری اجتماعی، ما می‌گوییم بعضی از موضوعات را می‌توانیم با مداخلات اجتماعی حل کنیم، قبل از اینکه پرونده قضایی تشکیل شود یا فرد به زندان برود.درواقع دنبال این تفکر بودیم که مداخلات اجتماعی قبل از مداخلات قضایی قرار بگیرد و بعد بین خانه و کلانتری قرار بگیرند تا برای هر موضوعی مردم به کلانتری نروند و محدودیت زمانی و مکانی برای دسترسی به منابع اجتماعی کم شود.

به‌عنوان سوال آخر می‌پرسم شما به‌عنوان رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران از دولت جدید و دکتر روحانی چه تقاضایی برای تقلیل آسیب‌های اجتماعی دارید؟

اول اینکه در سیاست‌گذاری‌های کشور، حوزه اجتماعی را پررنگ‌تر ببینند. همان‌گونه که در مراسم تنفیذشان به پیشگیری از آسیب‌ها و افزایش سرمایه اجتماعی اشاره کردند. سپس مدیران اجتماعی و روسای سازمان‌های اجتماعی را افراد اجتماعی بگذارند. اگر براساس شایسته‌سالاری بخواهند اقدام کنند هرکس در جای خود قرار گیرد و ما بعضا از این موضوع رنج برده‌ایم. از سویی دیگر سازمان‌های اجتماعی را به‌گونه‌ای هدایت کنند که از جانبداری سیاسی پرهیز کنند و بعد پیوست اجتماعی فرهنگی در تدوین تمام لوایح و طرح‌های ملی الزامی باشد. نکته بعدی آقای روحانی خود را موظف کند هر سال یک گزارش از وضعیت اجتماعی به مردم بدهد، تا به‌حال هیچ رئیس‌جمهوری گزارشی از وضعیت اجتماعی ارائه نکرده است و ما نیز این آمادگی را داریم به‌عنوان انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این زمینه آمارها را به وی برسانیم. بحث بعدی این است که دکتر روحانی از تشکل‌های صنفی دفاع کنند، از برنامه‌ها و طرح‌های اجتماعی حمایت کنند و نگاه امنیتی از حوزه اجتماعی و سازمان‌های غیردولتی به حداقل برسد. از بیان واقعیت‌ها توسط کارشناسان اجتماعی واهمه نداشته باشند و آقای روحانی به‌عنوان رئیس قوه مجریه با اینکه از لحاظ کاری فشرده هستند، جلساتی با کارشناسان اجتماعی داشته باشند و اجازه دهند رسانه‌ها و تشکل‌های غیردولتی با آزادی بنویسند، زیرا این موضوع بسیار تاثیرگذار است که باعث می‌شود فساد کمتر و پاسخگویی بیشتر شود و در پایان درباره وزیر پیشنهادی رفاه، علی ربیعی می‌گویم: در برنامه‌هایی که وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه به مجلس ارائه کرده، به اقشار آسیب‌پذیر معلولان، کودکان و زنان و همچنین کاهش آسیب‌های اجتماعی توجه ویژه‌ای شده است.

مطالب فوق با تلخیص و افزوده، برگرفته از سایت  سلامت نیوز(به نقل از روزنامه بهار)، با کد مطلب 80219 مورخ 1392.5.22 می باشد. آدرس سایت اخذ اطلاعات:

http://www.salamatnews.com

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 24 تیر 1393 ساعت 15:57

رسیده دوستم برو مطالعه کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد